در این مقاله ما قصد داریم یکی از روش های کارساز که از زمان های قدیم و بسیار دور استفاده می شده است به شما معرفی کنیم . هنردرمانی یکی است روش های درمانی بسیار موثر است که از آن در کلینیک توانیش نیز استفاده می شود . این روش درمانی زیر شاخه هم دارد . خوشحال می شویم که ما را تا آخر این مقاله همراهی کنید .
هنر درمانی چیست ؟
هنردرمانی بهمعنای کاربرد هنر در درمان افراد است و در بستری حرفهای، به افرادی که دچار بیماریهای مختلف هستند، آسیبهای روانی سخت دیدهاند و با چالشهایی سنگین روبهرو شدهاند و همچنین افرادی که بهدنبال توسعهی فردی هستند، کمک و همراهی میکند.
با خودآگاهی بیشتری که هنردرمانی در اختیار افراد قرار میدهد، امکان مقابله با تجارب ناخوشایند فراهم میشود. ضمن اینکه تواناییها و مهارتهای شناختی بالا میرود و لحظاتی که در آن به خلق اثر هنری پرداخته میشود، لذتبخش و شیرین هستند.
افرادی که بهعنوان متخصص در این زمینه به دیگران کمک میکنند، به موضوعاتی چون توسعهی انسانی، نظریههای روانشناسی، روشهای مراقبت و آزمایش بیمار، سنتهای هنری، مسائل معنوی و فرهنگی و البته قدرت درمانگری هنر واقف هستند.
این متخصصان از هنر برای درمان، ارزیابی و تحقیق و پژوهشهای مختلف دیگر بهره میگیرند. هنردرمانی روی افراد در تمام سنین تأثیرگذار است و میتوان آن را برای بهبود و درمان خانوادگی، گروهی، فردی و… استفاده کرد. در شیوهی درمان به کمک هنردرمانی اقداماتی نظیر رسیدگی به سلامت روانی، بازپروری، ارائهی خدمات پزشکی و… صورت میگیرد.
خدمات هنردرمانی در مراکز مختلف و در قالبهای گوناگون اجراشدنی است: مدارس، آسایشگاهها، خانههای سالمندان و… .
پیشینه هنردرمانی
هرچند مبحث هنردرمانی ازدیرباز مورد توجه اندیشمندان و فیلسوفان ازجمله ارسطو بوده و کارکردهای درمانی هنر با عناوینی چون «کاتارسیس و «پالایش روانی» از هزاران سال قبل مطرح گشته، اما کاربرد روان شناسانهٔ هنر به شکل امروزی نخستین بار توسط زیگموند فروید ارائه شد و دیری نپایید که هنر و روانکاوی از تأثیرات متقابل یکدیگر بهرهها بردند [ توماس، گلین – سیلک، آنجل – (۱۳۷۰)].
فروید در تعدادی از رسالهها و نوشتههای خود به روانشناسی هنرمند و تأثیرات روانشناسانه آثار هنری بر مخاطبان اشارههای مستقیمی دارد و فعالیتهای هنری را به مثابه ابزاری نیرومند جهت تحلیل روانکاوانه شخصیت مورد ارزیابی جدی قرار میدهد. سالها بعد (۱۹۵۸) کرامر مشخصا به منظور رفع اختلالات هیجانی در کودکان به شیوه نقاشی درمانی متوسل شد. وی هدف هنر درمانی را ایجاد موقعیتی برای انتخاب و تغییر رفتارها میداند و به باور او این کار فرصتهایی را برای تجربه مجدد تعارضها پدید میآورد، تا از این راه به رفع، تحلیل، یا پاسخگویی آنها بپردازد.